جدول جو
جدول جو

معنی غلط خواندن - جستجوی لغت در جدول جو

غلط خواندن
(دَ وَ دَ)
نادرست خواندن:
بی غلط راندن اجتهادی نیست
بر غلط خواندن اعتمادی نیست
ترسم این پرده چون براندازند
با غلطخواندگان غلط بازند.
نظامی.
چسان خورشید خوانم روی او را
که مصحف را غلط خواندن گناه است.
کمال خجندی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ پَرُ تَ)
غزل گفتن. غزل پرداختن:
با سر همچو شیر نیز مخوان
غزل زلفک سیاه چو قیر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(سِکْ کَ / کِ یِ رِ کَ بُ دَ)
لغاز خواندن. عیب کردن از روی عناد و حسد و پرادعائی. در تداول عوام، عیب گفتن چیزی یا کسی را
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ / رِ دَ)
به غلط سخن گفتن:
کجا پیش پیرای پیر کهن
غلط رانده بود از درستی سخن.
نظامی.
بی غلط راندن اجتهادی نیست
بر غلط خواندن اعتمادی نیست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
گمراه شدن. راه نادرست گرفتن:
رو سوی قبلۀ ابروی بتان کن ای دل
همچو زاهد غلط از قبله نمایی نخوری.
مسیح کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ خوَرْ / خُرْ دَ)
غلطیدن. غلت خوردن. رجوع به غلطیدن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ شِ کَ تَ)
به اصطلاح قماربازان ولایت همه نقد خود را در یک بار برداو نهادن چه وقتی که همه نقد خود را یک بار بر داومی نهند آن وقت لفظ گل به ضم کاف فارسی بر زبان میرانند، چنانچه قماربازان هند در چنین حالتی لفظ جهل به ضم جیم عربی مخلوطالتلفظ بها میگویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لغز خواندن
تصویر لغز خواندن
لغاز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلط راندن
تصویر غلط راندن
بغلط سخن گفتن خطا گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلط خوردن
تصویر غلط خوردن
غلتیدن: پسرک تو خون خودش غلت میخورد. گمراه شدن اشتباه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح قمار بازان همه نقد خود را یکباره برد او نهادن درین موقع کلمه گل را بر زبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خواندن
تصویر گل خواندن
((~. خا دَ))
در اصطلاح قماربازان همه نقد خود را یکباره بر داو نهادن، در این موقع کلمه «گل» را بر زبان رانند
فرهنگ فارسی معین